اصرار و عجله زیاد یک طرف برای ازدواج، نباید مانع از تحقیق، تفکر و ارزیابی ملاک‌ها شود.
 
چکیده : تصمیم‌گیری برای ازدواج، باید با با ارزیابی و رتبه ­بندی صحیح از ملاک ­های فرد در کمال آرامش و بدون هیچ گونه شتاب زدگی انجام گیرد. در واقع بهترین تصمیم‌ هنگامی صورت می‌گیرد که شما به دور از احساسات و اضطراب، در کنار تفکر، مشورت و آرامش در مدت زمانی کافی تصمیم‌گیری کنید.

 تعداد کلمات 1171 /  تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه


شیوه‌ی ارزیابی ملاک‌ها در ازدواج

اگر می‌خواهید تصمیم‌گیری منطقی داشته باشید، باید ملاک‌های خود را ارزیابی کنید. بهترین راه آن درصد‌گذاری ملاک‌ها یا رتبه‌بندی آنها و انطباق آنها با طرف مقابل است. درصدبندی ملاک‌ها یعنی مثلاً اگر یکی از ملاک‌های اصلی شما ظاهر طرف مقابل است. از صددرصد چند درصد به آن اختصاص می‌دهید؟

رتبه‌بندی ملاک‌ها یعنی از بین ملاک‌های تان کدام یک برای شما ارجح است و به ترتیب اولویت‌بندی می‌کنید. در این زمینه توجه شما را به چند نکته جلب می‌نماییم:
 ـ قبل از شروع جلسات گفتگو بهتر است ملاک‌های اصلی‌تان را درصدگذاری و اولویت‌بندی کنید تا بعد از هر جلسه به راحتی بتوانید ارزیابی و نتیجه‌گیری کنید.
 ـ گاهی اوقات یکی از ملاک‌های فرعی غیر ضروری ما در شخص در حد متعادل و شاید هم کمی کمتر وجود دارد، اما برای ما قابل قبول است؛ پس بهتر است این ملاک را در جمع‌بندی درصدها دخالت ندهیم. 
ـ از نظر ائمه (علیهما السّلام) هنگام تصمیم‌گیری ملاک‌هایی چون: عفت، هم‌فکری، مؤمن بودن و همچنین توانایی اداره‌ی زندگی را داشتن برای پسر بسیار مهم و بالاترین درصد و جمال و ثروت کمترین درصد را دارند.
 ـ هرگز نباید ملاک‌های اصلی را حذف یا کم کرد، اما می‌توان از ملاک‌های فرعی گذشت.
ـ با دیدن یکی از ملاک‌های تان در شخص، تخیلتان شما را به قضاوت سطحی و شتاب‌زده نکشاند و از واقعیت دور نسازد که این شما را ناخودآگاه به خودفریبی می‌کشاند.
ـ در هنگام انطباق ملاک‌های تان با طرف مقابل به میزان هم‌ترازی درصد هوشی نیز اهمیت دهید؛ زیرا همنشینی با او ملالت می‌آورد و باعث تباهی می‌شود و ضریب سازگاری را کم می‌کند. 
ـ قرار نیست فرد از همه‌ی ملاک‌ها امتیاز کاملی بیاورد، بلکه سرجمع و معدل خوبی باید کسب کند و حد این معدل خوب به شرایط شما بستگی دارد.
 

دوری از شتاب زدگی در تصمیم­ گیری برای ازدواج

تصمیم‌گیری باید با آرامش و بدون هیچگونه شتابزدگی انجام گیرد. از اینکه طرف مقابل شما را به بهانه‌های مختلف در تنگنا و شتابزدگی قرار دهد، تحت تأثیر قرار نگیرید و از عجله و شتاب اجتناب کنید. مثلاً وقتی می‌گویند: آقای داماد برای اخذ مدرک دکترای خود قرار است ماه آینده در فلان کشور اروپای باشند و ما می‌خواهیم ایشان با خیال آسوده پایان‌نامه‌ی خود را دفاع کنند و به کشور برگردند. اگر تا دو هفته‌ی آینده این ازدواج صورت نگیرد، مجبور هستند، از این ازدواج صرف نظر کنند. مسلّماً در چنین شرایطی بهتر است پاسخ منفی بدهید و آب صاف و پاک را بر دستان خانواده‌ی آقای دکتر بریزید! 

هیچ گاه شتاب‌زده عمل نکنید. نباید یک عمر زندگی فدای یک انتخاب شتاب‌زده شود. گاه به بهانه‌ی اینکه ما قصد داریم در فلان مناسبت عقد کنیم، می‌گویند: زودتر پاسخ ما را بدهید؛ تکلیف ما را زودتر مشخّص کنید. بدیهی است عجله در امر ازدواج عواقب خوبی ندارد. در چنین مواردی باید به طرف مقابل پاسخ داده شود: ما هیچ عجله‌ای در این کار نداریم؛ هر چند مناسبت‌ها در نظر ما مبارک است، امّا مبارک‌تر آن است که طرفین با هم تناسب و سنخیت داشته باشند. تا زمانی که برای ما اطمینان حاصل نشود، پاسخ شما را نمی‌دهیم. بنابراین اصرار و عجله زیاد طرف مقابل یا خانواده‌اش نباید مانع از تحقیق، تفکر و ارزیابی ملاک‌ها شود. بهترین تصمیم‌ هنگامی صورت می‌گیرد که شما به دور از احساسات و اضطراب، در کنار تفکر، مشورت و آرامش در مدت زمانی کافی تصمیم‌گیری کنید .
 

دوری از ازدواج تحمیلی از نگاه روایات

1ـ احساس دختر؛ بعضی از شما، دخترانشان را [به زور] به ازدواج فردی زشت و بدقیافه در می‌آورند! آنها هم مانند شما دل دارند.[1]

2ـ خواست دختر؛ به نقل از عبدالرحمان بن یزید ودیعه، دخترش را شوهر داد؛ اما دختر او نزد پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: ای پیامبر خدا! پدرم، مرا به ازدواج مردی درآورده است که رضایت ندارم. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در پی پدرش فرستاد و موضوع را به او گفت. ودیعه گفت: من او را به پسر عمویش داده‌ام که هم همسنگ اوست و هم مرد درستکاری است. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «آیا نظر خود او (دختر) را پرسیده‌ای؟ گفت: نه! پس، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) آن ازدواج را مردود شمرد و اجازۀ آن را نداد.[2]

 3ـ رضایت دختر؛ امام علی (علیه السّلام): کسی از شما، نباید دخترش را شوهر بدهد تا این که نظر او را دربارۀ خودش جویا شود؛ چرا که او، خواستۀ خودش را بهتر می‌داند. پس اگر سکوت کرد یا گریست یا خندید، در واقع، رضایت داده است، و اگر رضایت نداد، نباید او را به ازدواج [آن فرد] در آورد.[3]

 4 ـ طلاق خلع؛ به نقل از سهل بن ابی حثمه ـ : حبیه دختر سهل ـ ، همسر ثابت بن قیس بن شماس انصاری بود، ولی از او خوشش نمی‌آمد؛ چون ثابت، مردی بدچهره بود. او نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: ای پیامبر خدا! وقتی چشمم به او می‌افتد، اگر ترس از خداوند نبود، در صورتش تف می‌انداختم. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «آیا باغی را که مهر تو کرده است، به او برمیگردانی؟». حبیبه گفت: آری. پس، پیامبر (صلی الله علیه و آله) در پی شوهرش فرستاد و حبیبه، باغش را به او برگرداند، و پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن دو را از هم جدا کرد. این، نخستین طلاق خلعی بود که در اسلام، رخ داد.[4]

5 ـ خواست پسر؛ ابن ابی یعفور گوید: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم: برای ازدواج، زنی را پسندیده‌ام ولی پدر و مادرم با انتخاب من مخالفند؛ حضرت فرمودند: «با آن که خود پسندیده‌ای ازدواج کن و خواستۀ والدینت را نادیده بگیر.»[5]

منبع: کتاب «مطلع مهر»
نویسنده: امیرحسین بانکی پور
 
 

بیشتر بخوانید:
مهمترین نکاتی که باید درباره خواستگاری بدانید
برنامه‌ریزی برای ازدواج چگونه میسر می شود؟
در آشنایی های قبل ازدواج به این نکات توجه کنید !


پی نوشت :
[1] . رسول الله: یَعمَدُ أحَدَکُم إلَی ابنَتِهِ فَیُزَوِّجُهَا القَبیحَ. الذَّمیمَ!! أنَّهُنَّ یُرِدنَ ما تُریدونَ. (حلیه الأولیاء، ج 7، ص 140)
[2] . عن عبد الرحمن بن یزید: إِنَّ وَدیعَةً أَنکَحَ اِبنَتَهُ، فَجاءَت إِلی رَسولِ الله فَقالَت: یا رسولَ الله، إِنَّ أَبی أَنکَحَنی رَجُلاً لَم یُوافِقِنی، فَأَرسَلَ إِلی إَبیها فَذَکَرَ ذلِکَ لَهُ: أَنکَحتُها بِابنِ عَمٍ لَها کُفوٍ وَ رَجُلِ صَدَق فَقالَ: اِستَأمَرتُها؟ قالَ: لا. قال: فَرَدَّ رَسولُ اللهِ ذلِکَ النِّکاحَ وَ لَم یُجِزَهُ. (اسد الغابه، ج 5، ص 218)
[3] . الامام علی: لا یُنْکِحُ أَحَدَکُمْ اِبْنَتَهُ حَتّی یَستَأمِرَها فی نَفسِها، فَهِیَ أَعْلَمُ بِنَفسِها، فَإِن سَکَتَت أَو بَکَت أَو ضَحِکَت فَقَد أَذِنَت، وَ إِن أَبَت لَم یُزَوِّجُها. (دعائم الاسلام، ج 2، ص 218)
[4] . سهل بن أَبی حثمة: کانَت حَبیبَةُ ابنَتُ سَهلٍ تَحتَ ثابِتِ بنِ قَیسِ بنِ شَمّاسٍ الأَنصاریِّ فَکَرِهتَهُ، وَ کانَ رَجُلاً دَمیماً، فَجاءَت إِلَی النَّبِیِّ، فَقالَت: یا رَسولَ الله، إِنّی لَأَراهُ، فَلَولا مَخافَةُ الله عَزَّوَجَلَّ لَبَزَقتُ فی وَجهِهِ. فَقالَ رَسولُ اللهِ: أَتَرُدِّینَ عَلَیهِ حَدیقَتَهُ الَّتی أَصَدَقَکِ؟ قالَت: نَعَم، فَأَرسَلَ إِلَیهِ فَرَدَّت عَلَیهِ حَدیقَتَهُ وَ فَرَّقَ بَینَهُما. قالَ: فَکانَ ذلِکَ أَوَّلَ خُلعٍ کانَ فِی الاِسلام. (مسند ابن حنبل، ج 5، ص 446)
[5] . عن ابن ابی یعفور عن الصّادق (علیه السّلام) قال: قُلتُ إِنّی أَرَدْتُ أَن أَتَزَوَّجُ وَ إِنَّ اَبَوای اَراا غَیرها، قال: تَزَوَّجَ الَّذی هُویَت، وَدَع الَّتی هوی أَبَواک. (فروع، ج 5، ص 401).